Tuesday, March 22, 2011

آرامش انسانی میگن دیگه دکتر؟

بچه ها رفتند لواسان.
ماندیم که جایی برویم دور از شهر شبی یا بیشتر حتا.
عزیز می گوید: "برویم سمت چهارمحال."  دولت اما زنگ زده اصرار که بیایید سمت ما...
برای من فرقی نمی کند چهارمحال یا خرم آباد، دلم برنامه خلوت و ساکت می خواهد. دلم آرامش می خواهد.
عنوان برگرفته از فیلم تنها دوبار زندگی می کنیم- بهنام بهزادی
پی نوشت: می رویم سمت دولت. عزیز زنگ زد گفت یک ربع به یازده شب راه می افتیم.

Thursday, March 17, 2011

مثلث

عاشیق ساز زد...
عاشیق حرف زد...
عاشیق زخم زد...
.
عاشق مرد.

Wednesday, March 16, 2011

قصابانند برگذرگاهان مستقر

وقتی دسترسی به تارنمای فراخوانده شده با استناد به قانون جرایم رایانه ای امکان پذیر نباشد، یعنی هرگونه پاتوق کردن در این مملکت حرام است، یعنی کافه ای که باز کرده ای شده پاتوق. "کافه باز می کنی پدرسوخته پاتوق کنی؟" من مانده ام که آخر، کافه ای که با صاحبش کلن یوم یک نفر و نصفی در هفته مشتری دارد را چه به تخته کوبی در و پنجره!؟ اصولن پاتوق کردن با خودتان هم حرام است اجمالن. نه پدر من، فکر بد نکنید. اصلن گه بزنند به آن ذهن منحرفتان که همه چیزتان را باید حرام کنند تا راحت شوم من یکی.