Thursday, February 19, 2009

هر روز

صبح که بیدار می شود، به دستشویی می رود.
جلوی آینه می ایستد و قبل از آنکه صورت درهمش را ببیند به لیوان پر از مسواک جلوی آینه خیره می شود. همه فکرش را به کار می اندازد تا باز یادش بیاید که مسواکش سبز بود یا زرد یا قرمز یا شاید هم آبی.
بعد از مسواک زدن مسواک سبز را جدا از بقیه مسواکها روی پیشخوان جلوی آینه می گذارد برای فردا.
از دستشویی که بیرون می آید، لباس که می پوشد و می رود، .به دستشویی می روم و مسواک سبز را دوباره در لیوان می گذارم.

1 comment:

  1. ايول! خيلي خوب بود. شايد خيلي چيزايي که به نظر ما مياد سر جاشون نيستن، در حقيقت سرجاشون هستن و ما نميفهميم و سعي ميکنيم بزاريمشون سرجاشون !!

    ReplyDelete